کارمزد شبکه بلاکچین ارز دیجیتال
در این مقاله میخواهیم درباره موضوع مهمی صحبت کنیم که دانستن آن برای تمامی افرادی که در بازارهای ارزهای دیجیتال مشغول هستند، ضروری و حیاتی است.
این موضوع هزینههای شبکه (network fees) در بلاکچین های رمزنگاری شده است که ناآگاهی از آن میتواند به ضرر شخص معاملهکننده تمام شود. احتمالاً دلیل شما برای خواندن این مطلب یکی از موارد زیر خواهد بود:
- شما در حال تحقیق و جمعآوری اطلاعات ضروری قبل از ورود به بازار رمز ارزها هستید.
- با هزینه های گزاف تراکنش ها در شبکه مواجه شدید و به دنبال دانستن علت آن هستید.
- هماکنون در بازارهای کریپتویی فعالیت میکنید ولی به دنبال کسب اطلاعات بیشتر هستید و روحیه یادگیری دارید.
بههرحال فارغ از دلیل شما برای خواندن این مقاله، امیدواریم تا پایآنهمراه ما باشید و با درک کاملی از موضوع هزینه های تراکنش در شبکههای رمز ارز این صفحه را ترک کنید.
شبکه های کریپتویی کدماند؟
استفاده از کلمات هممعنی در بین جوامع کاربری رمز ارزها امری متداول است. ممکن است کلماتی مانند بلاکچین بیتکوین، شبکه بیتکوین یا پروتکل بیتکوین را شنیده باشید که درواقع همه آنها معنی یکسانی دارد: شبکه بلاکچینی که پروتکل بیتکوین روی آن انجام میشود.
همین مورد برای دیگر شبکه ها، پروتکل ها و بلاکچین هایی مانند اتریوم، زنجیره هوشمند بایننس، کاردانو، آوالانچ، آلگوراند و سولانا و غیره نیز صدق میکند.
پس تعداد زیادی از شبکه ها وجود دارد و دهها هزار توکن مختلف بر بستر آنها مشغول فعالیت هستند. ممکن است بپرسید این شبکه ها و توکن ها دیگر چه هستند؟
مگر به همه آنها کریپتو گفته نمیشود؟ اگر بخواهیم صادقانه بگویم اینطور نیست و این یکی از موضوعات گیجکننده در بخش رمز ارزها است.
اگر رمز ارز های خود را در صرافی های متمرکزی مانند بایننس یا FTX معامله میکنید، ممکن است همهچیز در نگاه اول برایتان ساده به نظر برسد؛
اما درواقع فرایندهای بسیار زیاد و اصطلاحات پیچیدهای در این میان وجود دارد، مانند پروتکل های لایهای، پروتکل های پرداخت، کوینهای حریم شخصی، استیبل کوینهای هوشمند، شبکه های مقیاسپذیر، اوراکلها، پروژههای تبادل و استفاده اطلاعات، DAG ها، DAO ها، استیبل کوینها، توکن های وامدهنده، توکن های درآمدزایی از محتوا، پروژههای ذخیره فایل، شبکهسازی و پروتکل مش (mesh)، پروژههای انرژی، پروژههای انتشار ویدیو و دیگر پروتکل ها و پروژههایی که با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
نیاز به درک همه موارد فوق باعث میشود از خواندن و مطالعه در مورد آنها دلسرد یا حتی کلافه شوید.
کاربران میتوانند در صرافی های متمرکز، داراییهای متفاوتی که پروتکل ها و شبکه های متفاوتی نیز دارند (مانند اتریوم با بیتکوین)، باهم معاوضه معامله کند و به هیچ مشکلی برنخورند.
البته این ویژگی خوبی است، زیرا کاربران بدون هیچ نگرانی و دانشی از اتفاقات پشتصحنه میتوانند بهراحتی انواع مختلفی از داراییهای دیجیتالی را خریدوفروش کنند.
وقتیکه رمز ارز خود را در صرافی ها تبدیل یا معاوضه میکنید، بیتکوین شما بهطور جادویی تبدیل به اتریوم نمیشود، چون این امر غیرممکن است. اتفاقی که پشتصحنه رخ میدهد، درواقع فروخته شدن بیتکوین و به دست آوردن سرمایه برای خرید اتریوم است.
خریدوفروش این دارایی ها شامل هزینه هایی در شبکه میشود که توسط صرافیها پرداخت میشود. کاربر هم یک هزینه تراکنش کلی را به شرکت مالک صرافی میپردازد و از باقی ماجرا بیخبر است.
هزینه تراکنش (transaction fee) با هزینه شبکه (network fee) متفاوت است. البته ممکن است معنی دقیق این دو واژه نسبت به صرافی و پلتفرم مورداستفاده، کمی متفاوت باشد.
اما گاهی اوقات نمیتوان آنها را بهجای هم استفاده کرد. درواقع هزینه تراکنش به صرافی یا پلتفرم میرسد، اما هزینه شبکه صرف زیرساخت شبکه و پرداخت به تائید کنندگان و استخراجکنندگان آن شبکه پرداخت میشود. در ادامه بیشتر در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد.
کاربران ممکن است همیشه با هزینه شبکه در صرافی های متمرکز مواجه نشود، اما این مسئله هنگام انتقال دارایی از صرافی متمرکز به صرافی های غیرمتمرکز مانند یونی سواپ، یا دیگر پلتفرم های دیفای مانند کیف پول یا برای مینت (mint) کردن توکن متوجه آنها خواهد بود. در ادامه توضیح خواهیم داد که چرا نمیتوان بیتکوین و اتریوم را مستقیم باهم معاوضه کرد.
هر رمز ارز بومی، تنها میتواند روی شبکه مخصوص به خودش اجرا شود و وجود داشته باشد. پروتکلهای هر رمز ارز با دیگری متفاوت است. بیتکوین روی شبکه بیتکوین، اتر روی شبکه اتریوم، سول روی شبکه سولانا و به همین ترتیب دیگر توکن های بومی تنها در شبکه خودشان محلیت دارند.
مسائل دیگری مانند پلهای میان زنجیرهای، توکن های wrap شده، کرمچالهها و پروژههایی مانند thorchain ،cosmos و پولکادات نیز وجود دارد که قابلیتهای میان زنجیره ایجاد میکنند.
اما برای سادهتر شدن این مقاله به مباحث پایهای خواهیم پرداخت. در نظر داشته باشید که ما از بیتکوین و اتریوم برای مثال استفاده کردهایم و این قاعده برای تمام داراییهای رمزگذاری شده که روی شبکه های متفاوتی باشند، صدق میکند.
شبکه های رمز ارز مختلف، ساختاری متفاوت دارند؛ ازاینرو سازگاری چندان مناسبی با یکدیگر ندارند. بیتکوین و اتریوم را مانند اسبهای مسابقهای در نظر بگیرید که فقط در مسیر محصورشده خود میدوند.
همانطور که اسبها نمیتوانند از روی حصارها پرش کنند و به مسیر دیگر بروند، رمز ارزها هم چنین قابلیتی ندارند. هر شبکه کریپتویی مانند یک مسیر محصورشده است که از مسیر شبکه های دیگر عبور نمیکند.
پس بیتکوین نمیتواند هیچ موقع از شبکه بیتکوین خارج شود و اتر هم هیچگاه از شبکه اتریوم خارج نخواهد شد. پس این دو رمز ارز نمیتوانند با یکدیگر معاوضه شوند، مگر اینکه نسخه wrap شدهای از این دارایی ها وجود داشته باشد.
این موضوع تبدیل به هدف پروژههایی مانند پولکادات و کازموس شده است که تلاش بر یکپارچهسازی دنیای کریپتو دارند تا رویای تعامل بین شبکهای را برای ما محقق کنند. البته این اتفاق در آینده نزدیک عملی نخواهد بود و سالهای زیادی برای رسیدن به این آرمان پیش رو خواهیم داشت.
در نظر داشته باشید که هدف ما از این مقاله، فرستادن سرمایه شما بهجایی خارج از صرافی که از آن خرید میکنید نیست.
اما اگر تصمیم به نگهداری دارایی دیجیتالی در کیف پول (والت)، ارسال به دیگر صرافی ها یا دیگر پلتفرمها و حتی قصد ورود به دنیای شگفتانگیز سرمایهگذاری غیرمتمرکز (دیفای) را داشته باشید، آنوقت باید به این موضوع توجه جدی داشته باشید تا داراییهای خود را در شبکه اشتباه ارسال نکنید؛
زیرا در بیشتر موارد این اشتباه به معنی از دست رفتن کل دارایی ارسالی شما خواهد بود.
کارمزد یا هزینه شبکه چیست؟
همانطور که قبلاً هم گفتیم، گاهی اوقات صرافی ها یا پلتفرم های معاملاتی، هزینه های شبکه را پوشش میدهند.
اما هرگاه که رمز ارزی را به کیف پول، پروتکل دیفای یا صرافی غیرمتمرکز ارسال کنید (هرجایی که مدیریت متمرکز در تراکنش شما دخیل نباشد)، بهاحتمالزیاد با هزینه شبکه مواجه خواهید شد و همچنین هزینه دیگری که هزینه تراکنش نام دارد.
این مسئله ممکن است باعث سردرگمی شما شود.
با یک مثال این مورد را برای شما توضیح خواهیم داد. دو برنامه مشهور کیف پولهای دیجیتالی خودگردان، متامسک (metamask) و اگزودوس (exodus) نام دارند. یکی از آنها هزینه اتریوم را با نام هزینه شبکه یاد میکند و دیگری (متامسک) به همان هزینه، هزینه تراکنش میگوید.
قبلتر از علاقه فعالان حوزه کریپتو به استفاده از کلمات هممعنی گفتیم، این هم مثال دیگری از این موضوع است و اصل کلمه درواقع هزینه گس (gas) اتریوم نام دارد. بعدتر هزینه گس اتریوم را جداگانه توضیح خواهیم داد.
هزینه شبکه ای که شما میپردازید ممکن است بسته به نوع شبکه انتخابی متفاوت باشد. برای مثال وقتی شخصی قصد ارسال بیتکوین را داشته باشد، هزینه شبکه با خود بیتکوین پرداخت میشود، وقتی قصد ارسال روی شبکه اتریوم را داشته باشید، این هزینه را با اتر پرداخت خواهید کرد.
به همین منوال در شبکه سولانا هزینه با سول، در شبکه کاردانو هزینه با آدا پرداخت خواهد شد که امری منطقی به نظر میرسد. میتوانید دارایی بومی هر بلاکچین را مانند سوخت یا همان گس (در انگلیسی به معنای سوخت یا بنزین ترجمه میشود) در نظر بگیرید. این سوخت برای انجام تراکنش هر توکنی که در شبکه فعالیت میکند لازم است.
نکتهای که ممکن است گیجکننده باشد، این است که دهها هزار توکن روی برخی از شبکه ها ساختهشدهاند که همه از مسیر ریلی مشابهی در حال عبور هستند. اتریوم بزرگترین و پیچیدهترین سیستم موجود در دنیای کریپتو و مثال خوبی برای این منظور است.
توکن هایی مانند چین لینک (LINK)، دسنترالند (MANA)، سندباکس (SAND)، یونی سواپ (UNI) و استیبل کوینهایی مانند USDT و USDC تنها بخش کوچکی از هزاران پروژه شناختهشده و گمنامی هستند که بر بستر شبکه اتریوم فعالیت دارند.
این توکن های ERC-20 (که بهعنوان توکن پایهای اتریوم نیز شناخته میشود) شبکه مخصوص به خود ندارند و بر بستر شبکه اتریوم فعال هستند. به همین دلیل کاربران باید هزینه شبکه اتریوم را بپردازند که با نام گس اتریوم شناخته میشود و برای جابجایی هر یک از داراییهایی که بر پایه اتریوم است، این قانون حکم فرماست.
چین لینک را در نظر بگیرید؛ اگر بخواهید آن را به کیف پول دیجیتالی خود منتقل کنید، احتمالاً با پیغام خطایی مواجه خواهید شد که به شما اعلام میکند اتریوم کافی در حساب شما وجود ندارد! نکته جالب اینجاست که شما قصد جابجایی چین لینک را دارید و نه اتریوم.
این چالش در سال ۲۰۲۱ بسیار بیشتر شد و کاربران را خشمگین میکرد که باید هزینه های گس اتریوم بسیار سنگینی را پرداخت میکردند که از آن درک درست و کاملی هم نداشتند.
کاربران شرکتهای کیف پول را مقصر میدانستند و نظرات منفی در سرتاسر اینترنت از کاربران شنیده میشد. قیمت گس اتریوم به چند صد دلار رسیده بود و کاربران بهاشتباه پلتفرم های کریپتویی را مقصر این موضوع میدانستند و کار حتی به شکایتهای قانونی هم رسیده بود. یک آشوب تمامعیار در فضای کریپتویی در حال رخ دادن بود.
متأسفانه کاربران معمولی اطلاع نداشتند که این هزینه تراکنش سرسامآور هیچ ربطی به شرکتهای کیف پول، صرافی یا دیگر پلتفرم های غیرمتمرکز ندارد، بلکه کاملاً به استخراجکنندگان شبکه اتریوم مرتبط است که با بیشترین مقدار ترافیک شبکه اتریوم در آن روزها دستوپنجه نرم میکردند.
البته امروز اکثر کاربران میدانند که برای پرداخت هزینه شبکه هر توکن ERC-20 باید مقداری اتر در کیف پول خود داشته باشند و همین مورد برای شبکه سولانا، زنجیره هوشمند بایننس و کاردانو هم وجود دارد.
هرگاه که شبکه توکن بومی داشته باشد، از آن توکن برای پوشش دادن هزینه های شبکه موردنظر استفاده میشود. پس اگر قصد ارسال داراییهایی مانند پنکیک سواپ (CAKE) را داشتید، میدانید که هزینه آن را باید با توکن BNB پرداخت کنید، یا هزینه هر جابجایی توکن در شبکه پولی گان با توکن MATIC انجام خواهد شد.
این هزینه ها بهصورت خودکار پرداخت میشوند، پس قبل از انجام تراکنش باید مطمئن شوید که توکن بومی آن شبکه را در کیف پول دیجیتالی خود داشته باشید تا به مشکل برنخورید.
البته برای این قانون استثناهایی نیز وجود دارد. بعضی از اکوسیستمهای کریپتویی، سیستم توکن دوگانه دارند که فقط یک توکن آن شبکه، هزینه ها را پوشش میدهد.
مثال بارز این شبکهها VECHAIN است که هزینه های آن با VETHOR پرداخت میشود. THETA مورد دیگری است که هزینههایش با THETA FUEL و همچنین NEO که با توکن GAS این کار را انجام میدهد. ONTOLOGY هم هزینههایش را بهصورت توکن های ONTOLOGY GAS از کاربران دریافت میکند.
چرا کارمزد یا هزینه های شبکه وجود دارند؟
میدانیم که پرداخت این هزینه ها برای همه ناراحتکننده است و هیچکس میلی به پرداخت آنها ندارد؛ اما کسی هم حاضر به مجانی کار کردن نیست.
هزینههای ما بهمنظور به دست آوردن خدماتی است که زندگیمان را بهتر میکند. ما برای استفاده از اینترنت هزینه پرداخت میکنیم، همچنین برای غذا و سرپناه و پوشاک و دیگر موارد.
پس برای استفاده از رمز ارز ها هم باید همین قانون را بپذیریم. تقریباً هر تراکنشی که در بلاکچین ها ثبت میشود، هزینه شبکه در بر خواهد داشت. فرقی هم نمیکند که از بلاکچین شبکه اتریوم، بیتکوین، ریپل، کاردانو، سولانا، پولکادات یا هر شبکه دیگری استفاده کند.
تعداد کمی از شبکه های بلاکچین هم هستند که هزینه تراکنششان رایگان است که در ادامه به آنها میپردازیم. بهطورکلی باید هزینههای شبکه یا همان گس را بخش جداییناپذیری از جهان کریپتو دانست. البته قطعاً کاربران این پرداخت هزینه را به پرداخت هزینه های بانکی ترجیح میدهند.
پرداخت هزینه های کریپتویی همیشه هم بد نیست، زیرا افرادی هستند که به خاطر فعالیتشان در شبکه بهعنوان استخراجکننده، تائید کننده و نود (NODE) دستمزد دریافت میکنند تا دستگاههای خود را برای پروتکل تائید تراکنشها و ایمن نگهداشتن شبکه، روشن نگه دارند.
این ماینرها و تائید کنندگان مانند اعضای پشتصحنه و نیروی محرکهای برای ساختار بلاکچین هستند و نباید برای پرداخت هزینه ها به آنها ناراحت شوید، چون اگر آنها وجود نداشتند جهان کریپتو به معنی فعلی، وجود خارجی نداشت.
کارمزدها یا هزینه های شبکه کجا میروند؟
وقتیکه شما رمز ارزی را به کیف پول یا صرافی ارسال میکنید، در داراییهایی که با مدل اثبات کار (PROOF OF WORK) مثل بیتکوین فعالیت میکنند، تراکنش ها در شبکه یا بلاکچین توسط یک ماینر انجام میشود.
از بحثهای فنی پشت این فرآیند که بگذریم، ماینرها درواقع توان محاسباتی دستگاه خود را در اختیار شبکه میگذارد تا الگوریتمهای پیچیده را برای تأیید تمام تراکنشهای شبکه حل کند و از تراکنشهای جعلی یا حملههای DOUBLE SPEND جلوگیری کند.
وقتی یک نفر بیتکوینی را ارسال میکند، تراکنش ایمن و رمزنگاریشدهای ایجاد میشود که از طریق اینترنت به شبکه بیتکوین مخابره میشود و پسازآن به دست ماینرهای بیتکوین میرسد.
بعد آنها هر تعداد تراکنشی را که ممکن باشد در یک بلوک جای میدهند و پردازشگرهای خود را به کار میگیرند تا فرآیند ریاضیاتی برای تولید بلوک را انجام میدهند و آن بلوک تازه را به زنجیره بلوکهای قبلی اضافه میکند و بلاکچین را بسازند.
ماینرها جوایز به اشتراکگذاری قدرت محاسباتیشان با شبکه را از طریق توکن های تازه تولیدشده (MINT) دریافت میکنند.
برای انجام تراکنش کریپتویی قدرت محاسباتی بسیار بالایی نیاز است و فراهم کردن منابع برای انجام چنین کاری، میتواند بسیار پرهزینه باشد. هزینه های شبکه ای که برای تراکنشهای کریپتویی پرداخت میکنیم، به این افراد دوستداشتنی میرسد که باعث به انجام رسیدن توافق اثبات کار در رمز ارزها هستند.
این فرایند بسته به اینکه توکن از اثبات کار، اثبات سهام یا دیگر سازوکارهای توافق جمعی استفاده میکند، متفاوت است.
متأسفانه در این مقاله نمیتوانیم تمام این مدلها را توضیح دهیم، اما برای نمونه مدل اثبات سهام (proof of stake) را شرح خواهیم داد که شبکه اتریوم نیز بهزودی به آن نقلمکان خواهد کرد.
دیگر بلاکچین هایی که از این روش یا مشابه آن استفاده میکنند، شامل کاردانو، سولانا، تزوس، آوالانچ، آلگوراند و بسیاری دیگر میشود.
رمز ارزهایی که با اثبات سهام کار میکنند، به دارندگانشان امکان استیک کردن و ساختن نود (node) های تائید کننده را میدهند.
وقتی شخصی رمز ارزش را استیک (stake) میکند، این سرمایهها برای مقدار زمان مشخصی بلوکه میشود که بسته به مدل رمز ارز، این مقدار زمان میتواند متفاوت باشد.
وقتیکه بلوکی از تراکنش ها آماده پردازش باشد، پروتکل اثبات کار نود تائید کننده را برای بررسی بلوک انتخاب میکند. تائید کننده تراکنشها را بررسی میکند تا همه حسابها صحیح باشند و در این صورت، بلوک به بلاکچین اضافه شده و تائید کنندهای که این پردازش را انجام داده، به خاطر همکاریاش پاداشی دریافت میکند.
این جوایز از محل هزینه شبکه که همراه با تراکنش ها دریافت میشود، به تائید کننده پرداخت خواهد شد. روش اثبات سهام نیاز به قدرت محاسباتی بسیار کمتری دارد و بهطورمعمول، شامل هزینههای شبکه نسبتاً کمتری نیز خواهد بود.
برای مثال در شبکههای سولانا، آلگوراند و آوالانچ، وقتیکه ترافیک شبکه کم باشد، تراکنشهای ساده با هزینهای کمتر از یک سنت انجام میشود این هزینه از کمترین حامیان شبکه هایی که است که از روش اثبات سهام استفاده میکنند اما تراکنشهای پیچیده در آوالانچ نیز وجود دارند که گفته میشود تا بیش از ۱۰ دلار هزینه در بردارند.
چه چیزی بر هزینه های تراکنش اثرگذار است؟
همه بلاکچین ها یکسان ساخته نشدهاند و بهتبع، هزینه های شبکه متفاوتی هم خواهند داشت. هزینه ها درواقع به شلوغی شبکه، سازوکار توافق جمعی، اندازه بلوک و دیگر موارد بستگی دارند.
نوسان هزینهها در بیتکوین و اتریوم بسیار زیاد است. برای اتریوم این هزینه میتواند به چند صد دلار برسد. ممکن است در فاصله کوتاهی تراکنشی مشابه را با چند سنت و چند وقت بعد با ۳۰۰ دلار انجام دهید!
عامل اصلی که باعث هزینههای بالا برای بیتکوین و اتریوم میشود، رابطه مستقیم بین شلوغی شبکه و افزایش هزینه است. میتوانید نمودار شلوغی شبکه اتریوم را در بازار گاوی اخیر بررسی کنید و هزینه های سنگینی که بر کاربران معاملهگر اتریوم در آن زمان تحمیل شده را مشاهده کنید.
هزینه گس اتریوم نقطهضعف اساسی و مانعی برای ورود افراد به بازار کریپتو در ماههای صعودی بازار بوده است.
این هزینه ها چنان بالاست که فرد تمایل به پرداخت آن ندارد، به همین دلیل بسیاری از کاربران شبکه اتریوم را کنار گذاشتند و همین موضوع باعث محبوبیت آلت کوینهای دیگری مانند کاردانو، سولانا، آوالانچ، آلگوراند و دیگر شبکه های لایه یک شده است.
همچنین مشکل مقیاسپذیری مسئله دیگری گریبان گیر این شبکه محبوب و شلوغ شده است.
البته در کاردانو و سولانا هم شاهد نشانههای اولیهای از مشکل ازدحام شبکه بودهایم. برای مثال افت سرعت کاردانو و بعد از عرضه SUNDSWAP و قطعی شبکه چندباره سولانا از همین نشانهها هستند.
همچنین در مواقعی که قیمت آوالانچ افزایش پیدا میکند، شاهد رشد شدید هزینه ها در این شبکه هستیم. اما هیچکدام از این مواردی که گفته شد، حتی نزدیک به تجربه دردناک هزینه ها برای کاربران اتریوم نبوده است.
این نکته را هم باید گفت که اتریوم حجم کاربری بسیار بیشتری از دیگر همتایان خود دارد و آن شبکه های لایه اول حتی بخش کوچکی از حجم ترافیک شبکه ای که اتریوم مدیریت میکند را ندارند.
هیچکس نمیداند اگر این حجم به شبکههای لایه اول دیگر منتقل شود، چه بلایی بر سر آنها خواهد آمد! شواهد حاکی از آن است که اتریوم همچنان با اختلاف بسیار زیادی از رقیبان خود در این مسئله جلوتر است.
توسعهدهندگان در این شبکه ها نیز از این معضلات آگاهاند و همواره روی راهکارهای مقیاسپذیری کار میکنند. اتریوم تاکنون چندین راهکار مقیاسپذیری لایه-۲ مانند پولی گان (POLYGON) را اجرا کرده که به کمک فشار این شبکه بیایند.
بااینوجود هیچ شبکه ای در این موضوع بینقص نیست و همه آنها بهمرورزمان در حال بهتر شدن هستند؛ بهخصوص پروژه کاردانو به نظر میرسد که راهکارهای پیشرفته و مترقی را در بحث مقیاسپذیری به کار بسته که بسیار هم سودمند بوده است.
از دیگر عوامل مؤثر بر هزینه ها در بلاکچین های اثبات کار اندازه بلوک ها، الگوریتمهای هش، تامین فضای بلوک و این مورد است که چند مگابایت از دیتا میتواند در هر تراکنش جای بگیرد.
به همین دلیل است که رمز ارز هایی مانند لایت کوین و دوج کوین هزینههای شبکه کمتری از بیتکوین دارد و دلیل آنهم واضح است که استفاده کردن تعداد افراد بیشتری از بیتکوین است.
دانستن این نکته هم میتواند مفید باشد که تعداد رمز ارزی که قصد جابجاییاش را دارید در مقدار هزینه شبکه آن اثری ندارد.
فرقی نمیکند که دارایی به ارزش یک دلار یا هزاران دلار را انتقال میدهید، درهرصورت هزینه شبکه شما ثابت خواهد بود، پس این مورد را در ذهن داشته باشید که هرچند مدت یکبار قصد جابجایی دارایی خود را دارید.
اکنون میدانیم که هزینههای کریپتویی عموماً متغیر هستند، اما بعضی از آنها ساختار هزینهای ثابتی دارند یا حتی هیچ هزینهای دریافت نمیکند. البته این مورد به پروتکل و پلتفرمی که از آن استفاده میکنید، بستگی خواهد داشت.
شبکه هایی با کمترین کارمزد یا بدون کارمزد
در قسمت قبل در مورد مواردی که بر هزینههای دو مدل اثبات کار و اثبات سهم اثرگذارند، صحبت کردیم و جایگزینهایی که هزینه های کمتری نسبت به بیتکوین و اتریوم دارند معرفی کردیم.
اما برای کسانی که از صمیم قلب از این هزینه ها متنفر هستند، شبکه های ارزانتری نیز وجود دارد که امکان ارسال رایگان کریپتو تو را فراهم میکنند. البته در برخی مواقع بهقدری این هزینه ها کم است که ارزش بهحساب آمدن ندارد.
این رمز ارزها چنان مهم هستند که مانند ارزهای واقعی در زندگی روزمره، کاربردی هستند. برای مثال پرداخت هزینه شبکه ۳ دلاری برای بیتکوین و انتقال آن بهجایی که یک سال میخواهد در آنجا نگهداری شود، مسئله مهمی نیست.
اما هزینه ۳ دلاری برای خریدهای روزمره و با قیمت کمتر از ۳ دلار با رمز ارزها، امری غیرقابل پذیرش است.
در ادامه به معرفی دو توکن ریپل (Ripple-XRP) و استلار (Stellar-XLM) میپردازیم. اگرچه این دو ارز شبکه های اختصاصی خود را دارند، اما از هیچیک از روشهای اثبات کار یا اثبات سهم استفاده نمیکنند، بلکه هردوی آنها از روش متفاوتی برای تائید تراکنشهایشان استفاده میکنند.
این شبکه ها بهطور خاص برای استفاده برای پرداختهای روزمره و پرداختهای بین مرزی طراحیشدهاند و از پس این وظیفه نیز بهخوبی برآمدهاند.
ریپل از الگوریتم توافق جمعی پروتکل ریپل (RPCA) استفاده میکند و استلار از پروتکل توافق جمعی استلار با نام SCP.
این شبکه ها بسیار به هم شبیه هستند و ما قصد ورود به جزئیات فنی و طریقه کارکرد آنها را نداریم. بهطورکلی میتوان گفت کاربران میتوانند ریپل و استلار یا هر توکن دیگری که از این الگوریتم توافق جمعی استفاده میکند را با کسری از یک سنت جابجا کنند.
این هزینه بهقدری کم است که میتوان آن را رایگان در نظر گرفت، به همین دلیل هیجانات زیادی برای پروژه ریپل و استلار وجود دارد.
البته چند شبکه دیگر نیز وجود دارد که میتوان بهصورت رایگان کریپتو را در آنها را جابجا کرد. محبوبترین آنها شبکه ایاس با توکن بومی EOS و شبکه ترون است که توکن آن TRX نام دارد. این شبکهها نیز از هیچکدام از مدلهای اثبات کار و اثبات سهام استفاده نمیکنند.
آنها از نوعی سازوکار تفاوت جمعی استفاده میکنند که اثبات سهام واگذارشده (DPOS) نام دارد. با این روش کاربران میتوانند توکن ایاس و ترون خود را بهصورت رایگان به کیف پول یا پلتفرم های غیرمتمرکزی که این قابلیت منحصربهفرد شبکه استفاده میکنند، منتقل کنند.
در نظر داشته باشید که اکثر صرافی ها هنوز ممکن است هزینه تراکنشی را بهعنوان سود خود از شما دریافت کنند. در ادامه به توضیح بیشتر این روش توافق جمعی میپردازیم.
تراکنش روی این شبکه ها با هزینه انجام نمیشوند، بلکه با قدرت پردازش در پهنای باند یا پردازنده مرکزی (CPU) انجام میپذیرد. این شبکهها اکنون بهاندازه مدل اثبات سهام محبوب نیستند، اما در سالهای قبل ایاس و ترون در بین 10 رمز ارز برتر بازار بودند.
هردوی این شبکه ها در حال حاضر بهطور گستردهای مورداستفاده قرار میگیرند، اما در ماههای اخیر به دلیل کمبود تلاشهای بازاریابی و شراکت و نبود جذابیت برای توسعهدهندگان جدید، از ذوق و توجه کاربران دورماندهاند.
البته هیچگاه این دو رمرارز را دستکم نگیرید! آنها برای مدت زیادی است که در بازار کریپتو حضور دارند و پروژههای سودآور زیادی روی این شبکه ها فعالیت میکنند، مانند صرافی که بر شبکه ایاس فعالیت میکند و توسط پیتر تیل حمایت میشود و پروژه Block.One.
روشی که کاربران میتوانند بهصورت رایگان تراکنش انجام دهد، فریز کردن و قرض دادن توکن هایشان به شبکه و دریافت جایزه به شکل قدرت پردازشی است که برای ارسال توکن ها و نپرداختن هزینه نیاز است.
پس بهجای اثبات سهام که تاییدکنندگان، توکن در ازای فعالیتشان دریافت میکنند، در شبکه های ترون و ایاس به ازای استیک کردن توکن هایتان توان پردازشی برای تراکنش رایگان هدیه میگیرید.
البته درواقع این توضیحات سادهشدهای از مدل عملکرد این دو شبکه است که سازندگان آن به کار بستند تا به رضایت بیشتر کاربران بیانجامد. هرچند تعامل با این شبکه ها ممکن است کمی برای تازهکاران مشکل باشد.
ما هم پیشنهاد میکنیم که قبل از کار با این شبکه ها، درباره روش عملکردشان بیشتر مطالعه کنید و بعد وارد شبکه های DPOS شوید.
چگونه در کارمزدها صرفهجویی کنیم؟
استفاده از کریپتو بهصورت روزمره و برای خریدهای عمومی، مقصودی است که رمز ارز هایی مانند بیتکوین و اتریوم به دلیل هزینههای بالای تراکنش، قادر به انجامش نیستند. در عوض ارز هایی مانند ریپل و استلار به علت هزینه شبکه کمتر، راهکار خوبی برای این استفاده هستند.
این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر قصد خرید با بیتکوین را دارید، بررسی کنید که آیا پذیرنده از شبکه لایتنینگ بیتکوین پشتیبانی میکند یا خیر، زیرا این قابلیت تأثیر بسزایی در شرایط پرداخت شما خواهد داشت.
ارزهای دش (DASH) و لایت کوین هم جایگزینهای خوبی هستند. در ضمن لایت کوین هم تقریباً در همهجا بهاندازه بیتکوین مقبول است. دوج کوین هم بهتازگی با مقبولیت فراوانی همراه شده و با تراکنشهای ارزانقیمتتر از بیتکوین، گزینه مناسبی خواهد بود.
در آخر هم به آدا، سول، آواکس و آلگو برای تراکنشهای خود فکر کنید، چون اینها نیز هزینهای کمتر از یک سنت برای تراکنشهای شما در بر خواهند داشت.
هزینه های تراکنش بیتکوین را نیز زیر نظر داشته باشید. بازه هزینههای شبکه این ارز از چند سنت در مواقع خلوت بودن شبکه تا ۵۰ دلار یا بیشتر در بازارهای صعودی متفاوت باشد.
همچنین مقدار ساتوشی را نیز با دقت محاسبه کنید و گول تعداد صفرهای زیاد آن را نخورید، برای مثال اکثر صرافی های متمرکز تنها ۰.۰۰۰۶ بیتکوین از شما هزینه برداشت دریافت میکنند که با قیمتهای اخیر بیتکوین چیزی حدود ۲۵ دلار خواهد بود!
در چنین حالتی استفاده از ایاس و ترون گزینههای منطقیتری خواهد بود، بهشرط اینکه صرافی یا کیف پول شما از این شبکه ها پشتیبانی کند. برای مثال فروشگاههایی مانند شاپیفای (shopify) تنوع پذیرش رمز ارز خود را به بیش از ۳۰۰ رمز ارز رساندهاند.
شاید از صحبتهای ما این برداشت را داشته باشید که ما مخالف اتریوم یا بیتکوین هستیم ولی درواقع استفاده از این ارزها بهمانند بردن یک شمش طلا به کافیشاپ برای خرید قهوه است مانند یک دارایی ارزشمند شبیه طلا مینگریم و بهتر یا بهعنوان دروازه برای ورود به دنیای شگفتانگیز دیفای البته راههایی هم برای کاهش هزینههای این دو رمز ارز وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
برای بیتکوین:
- هرکجا که ممکن بود از شبکه لایتنینگ استفاده کنید.
- تلاش کنید تعداد دفعات تراکنشهای این ارز را کاهش دهید. برای مثال از روش میانگین هزینه دلاری (DCA) استفاده کنید و تعداد دفعات زیادی خرید بیتکوین در صرافی را انجام دهید، سپس تعداد دفعات واریز به کیف پولتان را به چند ماه یکبار محدود کنید (یا هر تعداد ماه که با آن راحت هستید).
اگر هر دو هفته ۰.۰۰۰۶ بیتکوین خرید میکنید و هزینه برداشت شما 0.0003 بیتکوین باشد، با هر بار انتقال نصف سرمایه از دست میرود. پس چند نوبت خرید خود را رویهم جمع کنید و مقدار بیشتری را یکجا به کیف پول منتقل کنید.
بدانید که هزینه های تراکنش به مقدار ارز شما بستگی ندارد. همچنین از هزینههای برداشت پلتفرمی که از آن کریپتو میخرید نیز باخبر باشید.
- منتظر زمانهایی بمانید که شلوغی شبکه کمتر است. این لحظهها معمولاً در آخر هفتهها یا ساعات دیر موقع شب یا اوایل صبح است. از وبسایتهایی مانند com استفاده کنید تا نمودارهای mempool را مشاهده کنید و متوجه شوید چه تعداد تراکنش در صف تائید قرار دارند. هرچه نمودار بلندتر و کشیدهتر باشد، هزینه ها گرانتر خواهد بود.
- هزینه ها را تنظیم کنید. اکثر کیف پولهای بیتکوین به شما امکان مشخص کردن مقدار معینی از هزینه شبکه را میدهند. اما اگر این مقدار کمتر از حد باشد، امکان دارد تأییدکنندهای تراکنش را برای انجام انتخاب نکند یا زمان انجام آن بهشدت کند باشد. میتوانید از سایتهایی مانندnet که هزینه های پیشنهادی بر اساس ترافیک شبکه در لحظه را ارائه میدهند، استفاده کنید.
- از کیف پول یا پلتفرمی استفاده کنید که از تراکنشهای segwit پشتیبانی میکند، چون با این روش هزینه ها تا ۳۰ درصد کاهش مییابد.
- از فرمت آدرس کیف پول بیتکوین خود مطلع باشید و از آدرسهای بیتکوین قدیمی مانند P2PKH که با عدد 1 شروع میشوند، اجتناب کنید. آدرسهای بیتکوین هم مانند کیف پولها تکامل پیداکردهاند. از کیف پول یا آدرسهایی استفاده کنید که با عدد ۳ شروع میشوند که از هش PAY TO SCRIPT(P2SH) استفاده میکند یا حتی بهتر از آن بتوانید از آدرسی استفاده کنید که با BC1 شروع شود که درواقع بومی SEGWIT(P2WPKH) است و میتوانید هزینه ها را تا ۳۸ درصد بیشتر نیز کاهش دهید.
- ورودی و خروجیها را زیر نظر داشته باشید. تراکنشهای ارسالی بیتکوین میتوانند گران تمام شود، به این شرط که مقدار موجودی شما از ورودیهای کوچکتری تشکیل شده باشد. هزینه تراکنشهای بیتکوین متناسب با اندازه بایتهای اطلاعاتی است که در تراکنش شما وجود دارد. درواقع بیتکوین از مدل UTXO استفاده میکند اینگونه است:
اگر شما ۵ بیتکوین داشته باشید و بخواهید ۲ عدد از آن را با آدرس دیگری ارسال کنید، کیف پول شما هر ۵ بیتکوین را به مقصد ارسال و سپس ۳ عدد از آن را به شما بازمیگرداند.
با مدل UTXO باقیمانده دارایی شما تمام و کمال به حسابتان بازمیگرداند، اما این فرایند میتواند با عمق بیشتری انجام شود تا شامل هزینه کمتری باشد که توضیح روش آن از حوصله این مقاله خارج است.
درواقع تمامی این مراحل پشتصحنه انجام شده و از چشم کاربر پنهان است و شما متوجه پیچیدگی آن نخواهید بود، ولی هزینه بیشتری پرداخت خواهید کرد.
دلیل دیگر مهم بودن این فرآیند این است که اگر چندین تراکنش با مقدار کم بیتکوین دریافت کنید و سپس بخواهید یک مقدار بزرگ و کلی را ارسال کنید، شبکه باید تمام مقدارهای کوچک را جمعآوری کرده و با یکدیگر ترکیب کند تا مقدار کامل به دست آید که شامل هزینه بیشتری خواهد بود.
درواقع اگر یک بیتکوین کامل برای کیف پول خود بفرستید و بیتکوین کامل را بهیکباره از حساب خود برداشت کنید، بایتهای اطلاعاتی کمتری تولید کردهاید که کمتر شدن این حجم اطلاعات باعث کاهش هزینه تراکنش شما میشود.
بیشترین مقدار افزایش هزینهها را وقتی تجربه خواهید کرد که بخواهید یک بیتکوین کامل را ارسال کنید که از چندین تراکنش کوچک بهدستآمده و مقدار برداشت از حسابتان نیز کمتر از کل موجودی کیف پول تون باشد. همه این موارد شامل الگوی UTXO میشود.
میتوانید اینگونه فرض کنید کالایی یکدلاری خریدهاید و پرداخت را با یک اسکناس یکدلاری به صندوقدار انجام میدهید، حال فرض کنید میخواهید همین پرداخت را با 100 پنی انجام دهید؛
تصور کنید شمردن همه سکهها و درآوردن آنها از جیبتان و تحویلش به صندوقدار فروشگاه چه مقدار زمان و انرژی را از شما میگیرد.
در UTXO بیتکوین هم همین اتفاق رخ میدهد، پس برای اجتناب از متحمل شدن هزینه های سنگین، تعداد تراکنشهای بیتکوین را تا جایی که ممکن است کاهش دهید و آن را با مقادیر بزرگتری ارسال کنید.
برای اتریوم:
- اولین و مهمترین مورد زمانبندی است. البته همان داستان تراکنشهای کوچک نیز برای اتریوم صدق میکند، ولی ترافیک شبکه بر هزینه تراکنش تأثیر بیشتری میگذرد.
به سایتهایی مانند info مراجعه کنید و به دنبال تعداد gwei باشید. gwei مخفف کلمه giga wei است و مقداری مشخصی از واحد اتریوم است، مانند ساتوشی به بیتکوین و سنت به دلار.
وقتی این سایت اعداد بزرگتری را نشان میدهد به این معنی است که شبکه، ترافیک و ازدحام زیادی را تجربه میکند. این سایت ۳ عدد را به شما نشان میدهد تا متوجه شوید که هزینه گس شما به چه مقدار کم یا زیاد خواهد بود.
نوع سریع که در سمت چپ سایت نمایش داده میشود، گرانترین هزینه است ولی در سریعترین زمان ممکن تراکنش شما به انجام میرسد. حالت متوسط و ارزان نیز برای افراد صرفهجو در دسترس است که به ترتیب به زبان متوسط و طولانی برای انجام فرآیند نیاز دارد.
اکثر کیف پولهای خویش گردان مانند اگزودوس، متامسک و تراست والت بهصورت خودکار هزینه شبکه را انتخاب میکنند تا جای نگرانی برای تراکنش شما وجود نداشته باشد، اما هزینهای که بهصورت خودکار انتخاب میشود همیشه ارزانترین گزینه نیست.
بیشتر کیف پولها به شما اجازه میدهند تا در تنظیمات پیشرفته، مقدار گس پرداختی را بهصورت دستی تعیین کنید، اما به این موضوع توجه کنید که عددی را کمتر از حالت ارزان و کند که در وبسایت مشاهده کردید انتخاب نکنید، زیرا میتواند بهطورجدی به تراکنشتان آسیب بزند.
این آسیبها شامل تراکنشهای ناموفق و آنهایی میشود که چندین روز به طول میانجامد.
در کل سعی کنید توکن های ERC-20 خود را در دوران اوج قیمتی اتریوم و ترافیک زیاد ارسال نکنید. میتوانید از وبسایت ethereumprice.org/gas استفاده کنید تا از این دوران اوج مطلع شوید. همچنین این سایت نقشهای دارد که میتوان از آن برای شناسایی اوقات خلوت و ارزان برای تراکنش مطلع شد.
- انواع تراکنشها را ساماندهی کنید. همانند بیتکوین تلاش کنید داراییها را تا کمترین دفعات و بیشترین مقدار جابجا کنید، زیرا مقدار هزینه شبکه به مقدار ارسالی توکن مرتبط نیست. گس بسته به نوع تراکنش نیز میتواند متفاوت باشد، برای مثال تعامل با قراردادهای هوشمند اغلب هزینه بیشتری در بر خواهد داشت. پس اگر برایتان مقدور است از این نوع تراکنش ها اجتناب کنید.
- برنامههای غیرمتمرکزی (DAPP) را جستجو کنید که در هزینه گس تخفیف میدهند یا در کل هزینه های کمتری در نظر میگیرند. بعضی از پروژههای اتریوم به هزینههای گس، یارانه میدهند یا حداقل مقدار ممکن را دریافت میکند. بهترین نمونهها balancer،keeper DAO و yearn’s V2 vault هستند. آنها با بسته کردن تراکنشهای انفرادی کاربران و انجام آن بهصورت یکجا میتوانند متحمل هزینه های کمتری شوند. پلتفرم Aave هم با ارتقا به Aave 2، در این حوزه پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
- از توکن های گس استفاده کنید. کاربران میتوانند متغیرهای ذخیرهسازی خود در شبکه اتریوم پاک کند و بازپرداخت توکنی بابت فعالیت خود در شبکه داشته باشد. شما میتوانید در مواقعی که هزینه های گس پایین است، توکن گس برای خود بسازید (mint کنید) و با تحویل آنها اتر دریافت کنید که برای پرداخت هزینه ها لازم است. برای توضیحات بیشتر درباره فرآیند این کار به وبسایت io مراجعه کنید.
- راهکارهای لایه دوم را جستجو کنید. این راهکارها به این دلیل ساخته شدند که به جنگ هزینه های دردناک و سنگین اتریوم بروند. اکثر این راهکارها تراکنشها را به زنجیرههای جانبی منتقل میکند. پروژههای مانند POLYGON،ZK SWAP،SKALE، OMG NETWORK، LOOPRING، CARTESI، OPTIMISM و ARBITEUM از راهکارهای اصلی مقیاسپذیری اتریوم هستند.
- منتظر بمانید تا اتریوم ۲.۰ با راهکارهای مقیاسپذیری تکمیلشدهاش رونمایی شود. این اتفاق قرار است در همین سال رخ دهد ولی سوءتفاهمی وجود دارد که با نسخه دوم شبکه اتریوم، هزینههای گس کاهش خواهد یافت. درواقع این اولین قدم برای مهاجرت اتریوم به روش اثبات سهام است. توسعهدهندگان همچنان باید راهکارهای مقیاسپذیری اضافی را اجرایی کند و وقتیکه این اتفاق رخ دهد، آنگاه همه ما بهشت اتریومی را تجربه خواهیم کرد که البته هنوز چند سالی از آن فاصله داریم.
- این پیشنهاد ممکن است خیلی دوستداشتنی نباشد، ولی میتوانید تا زمانی که توسعهدهندگان در حال کار بر روی مشکل هزینههای سنگین شبکه اتریوم هستند، از شبکه های جایگزین استفاده کنید. بسیاری از کاربران کریپتویی بهکلی بیخیال اتریوم شدند و از شبکههایی مانند زنجیره هوشمند بایننس، کاردانو، سولانا یا آوالانچ استفاده میکنند که هرکدام مزیتها و معایب خود را دارد. زنجیره هوشمند بایننس بهشدت ارزان و بهینه است، اما مشکل آن متمرکز بودنش است که بهصورت بنیادی با ایدئولوژی کریپتو که غیرمتمرکز بودن است، در تضاد قرار دارد.
برای دیگر ارزهای دیجیتال:
اگر از ریپل، استلار یا دیگر شبکه ها مانند ایاس و ترون استفاده میکنید، نیازی به نگرانی نیست.
توکن های XPR و XLM را بدون دغدغه میتوانید هر موقع که خواستید جابجا کنید و هنگامیکه منابع کافی از پردازش CPU جمعآوری شد، میتوانید ایاس و ترون خود را منتقل کنید.
برای پروتکل های اثبات سهام ارزانتری مثل کاردانو، سولانا و آوالانچ و مدلهای اثبات کار ارزانی مانند لایت کوین، دوج کوین، بهترین راه برای استفاده از هزینه شبکه ارزان، اطمینان حاصل کردن از مواقعی است که شبکه برای انتقال شلوغ نباشد. البته این مسئله تأثیر چشمگیری بر هزینه ها مانند اتریوم نخواهد داشت.
جمعبندی
امیدواریم در که در این مقاله شفافیت و بینش عمیقتری به درک موضوع هزینه های شبکه و انواع مختلف آن پیدا کرده باشید. همچنین با انواع پروتکل های مختلف در هنگام تراکنش در شبکه های کریپتویی آشنا شده باشید و شناخت خوبی از آنها به دست آورده باشید.
هزینه های شبکه همیشه مانند مانعی سر راه فعالان این بازار بوده است، اما با نکاتی که در این مقاله گفته شد، میتوانید تنها با چند قدم اضافی تا صدها دلار در هزینه های خود صرفهجویی کنید.
با استفاده از سایت ethgassation و انتخاب کمترین هزینه میتوانید بهراحتی تراکنشهای خود را به انجام برسانید.
نکاتی که گفته شد در دنیای واقعی نیز مصداق دارد. بسیار افرادی هستند که با بیتکوین مانند طلا رفتار میکنند و آن را ذخیره و احتکار میکنند یا در گوشهای پنهان میکنند و سعی بر آن دارند که تا جایی که ممکن است کمتر آن را جابجا کند.
حتی مانند حسابی پسانداز به آن نگاه میکنند که پول به آن اضافه میشود ولی تا زمانی که نیاز ضروری نباشد، برداشتی صورت نمیدهند. از طرفی دیگر اتریوم، سولانا و کاردانو بیشتر شبیه سوختی هستند که در خودروتان میریزید تا به سرکار بروید و کارهای روزمره خود را انجام دهید.
در دست داشتن اتر و سول و آدا برای ماجراجوییهای دیفای امری متداول است، اما اگر اعتقاد دارید که سرنوشت آنها نیز مانند بیتکوین خواهد شد، میتوانید رفتاری متفاوت در نوع استفاده و نگهداری آنها به کار ببرید.
همچنین برای کاربردهای پرداخت روزمره و خرید مانند کارت اعتباری، بهترین گزینهها ریپل، لایت کوین و دش هستند و هر رمز ارز دیگری که هزینه شبکه پایینی داشته باشد.
بههرحال امیدواریم نکاتی که در اینجا یاد گرفتید را در معاملات خود به کار ببرید، اما این نکته را در نظر داشته باشید که برای ورود به بازار کریپتو و تحقیقات خود را انجام دهید و این مقاله را بهعنوان پیشنهادی برای سرمایهگذاری در نظر نگیرید.